vasael.ir

کد خبر: ۸۵۴۲
تاریخ انتشار: ۰۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۵:۴۴ - 30 May 2018
آیت الله مقتدایی/ جلسه 16

ولایت فقیه| نیازمندی به حاکم در عصر غیبت در لسان امیرمومنان

وسائل- آیت الله مقتدایی با اشاره به روایت حضرت علی(علیه السلام که امیر را به دو دسته تقسیم می کند گفت: این روایت درصدد تأیید امارت شخص فاجر نیست بلکه حضرت به دنبال حکم کلی هست که انسان ها ناچار به داشتن امیری هستند و این اطلاق شامل عصر غیبت نیز می شود و مردم به امیر محتاج هستند.

به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله مقتدایی، در شانزدهمین جلسه درس خارج فقه ولایت فقیه که در روز شنبه مورخه 29 مهر سال 96 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار شد، به بررسی دلیل چهارم ضرورت تشکیل حکومت اسلامی و کلام نورانی امیرمومنان علیه السلام در نهج البلاغه پرداخت.

آیت الله مقتدایی در ابتدای درس خارج ولایت فقیه ابراز داشت: خوارج از آیه شریفه قرآن «إن» را برداشتند و به جای آن «لا» قرار داده بودند که می خواستند بگویند امیری غیر از خدا نیست و مطلب غلط است و این سخن حضرت بود که در ادامه فرمودند مردم نیاز به امیر و ولی دارند که از جنس خودشان باشد نه این که خدا باشد.

وی در ادامه افزود: انسان فاجر نیز می تواند امیر باشد و این بهتر است تا بگوییم امیری وجود نداشته باشد و اگر مردم بی سرپرست باشند هرج و مرج پیش می آید و اشخاص زورمند حقوق دیگران را پایمال می کنند.

این استاد حوزه در ادامه ابراز داشت: الان درصد اثبات حاکم برای مردم هستیم اما زمانی که می خواهیم امیر قرار دهیم باید شخصی انتخاب شود که جانشین امام معصوم باشد و حق رهبری داشته باشد که نیازمند فرد صالحی هستیم و ادله ولایت فقیه در اینجا بیان می شود.

استاد مقتدایی در پایان اظهار داشت: پس از اصل کلی این گونه استفاده می شود که در این عصر نیز باید حکومت داشته باشیم اما گاهی حکومت غصبی و جاعلانه است و مردم قدرتی ندارند اما زمانی که می خواهیم حکومت تشکیل دهیم باید حکومت اسلامی باشد.

تقریر درس

آیت الله مقتدایی در جلسه گذشته با اشاره به جنگ روانی خوارج بر علیه حضرت امیر گفت: روحیه خوارج تا قیامت وجود دارد، عده ای نماز و قرآن می خوانند ولی فکرشان مانند خوارج است. الان تکفیری و داعشی ها که ظاهر اسلام را قبول دارند ولی به احکام اسلام پایبند نیستند مصداق فرمایش حضرت است که فرمود این افراد (خوارج) فانی نمی شوند؛ زیرا آنان در صلب پدران و رحم مادران تا روز قیامت هستند.

دلیل چهارم اثبات ضرورت حکومت

چهارمین دلیلی که برای ضرورت وجود حکومت در هر عصری بیان شد که باید مردم در هر زمانی حکومت اسلامی باشد کلام امیرمومنان علیه السلام بود. بعد از این که حضرت شعار خوارج را بعد از جنگ صفین شنیدند که مردم را دور خود جمع می کردند و «لاحکم الا لله لا لک و لو کره المشرکون» فرمودند این کلام حقی است که اراده باطل از آن شده است. خوارج از آیه شریفه «إن» را برداشتند و به جای آن «لا» قرار داده بودند که می خواستند بگویند امیری غیر از خدا نیست و مطلب غلط است و این سخن حضرت بود که در ادامه فرمودند مردم نیاز به امیر و ولی دارند که از جنس خودشان باشد نه این که خدا باشد.

باید امیر مشکلات مردم را ببیند و حقوقِ تضییع شده را به آنان برگرداند. انسان فاجر نیز می تواند امیر باشد و این بهتر است تا بگوییم امیری وجود نداشته باشد. اگر مردم بی سرپرست باشند و شخصی که آنان را اداره کند نباشد هرج و مرج پیش می آید و هر شخصی که زورمندتر باشد، حقوق دیگران را پایمال می کند.

دفع یک شبهه

از این روایت، وجود امیر در هر عصر و زمانی ثابت می شود و بیان شد که ایشان درصدد تأیید امارت شخص فاجر نیستند و صرفاً در مقام رد قول خوارج هستند. این مطلب از کلمات امیرمومنان علیه السلام در نهج البلاغه بود که بیان شد و توضیح داده شد. ابن ابی الحدید بعد از بیان کلام حضرت می گوید: به همین مضمون نقل دیگری نیز از حضرت بیان شده است.  «وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَى أَنَّهُ علیه السلام لَمَّا سَمِعَ تَحْکِیمَهُمْ قَالَ حُکْمَ اللَّهِ أَنْتَظِرُ فِیکُمْ وَ قَالَ أَمَّا الْإِمْرَةُ الْبَرَّةُ فَیَعْمَلُ فِیهَا التَّقِیُّ وَ أَمَّا الْإِمْرَةُ الْفَاجِرَةُ فَیَتَمَتَّعُ فِیهَا الشَّقِیُّ إِلَى أَنْ تَنْقَطِعَ مُدَّتُهُ وَ تُدْرِکَهُ مَنِیَّتُه‏» زمانی که حضرت تحکیم (مصدر جعلی برای همان شعار) آنان را شنید، فرمود: من نیز منتظر حکم خدا در مورد شما هستم.

در ادامه فرمودند: مردم ناچارند که امیر داشته باشند یا امیر صالح است که انسان پرهیزکار می تواند در زمان حکومت او اعمال شرعی خودش را انجام دهد و اگر امیر فاجر باشد انسان شقی نیز بهره می برد. (با حفظ حدود و جلوگیری از تضییع حقوق مردم) تا این که مدت امیر فاجر به اتمام برسد و بمیرد.

از این که حضرت امیر را به دو دسته تقسیم می کنند مشخص می شود حضرت به دنبال حکم کلی هستند که انسان ها ناچار به داشتن امیری هستند منتهی گاهی بر و گاهی فاجر است. پس همان سخنی که در نهج البلاغه بیان شد در این روایت نیز به صورت دیگری مطرح شده است.

پس این مساله حکم کلی از وجود مبارک ایشان است که مردم در هر جایی نیاز به امیر دارند که اطلاق کلی شامل عصر غیبت نیز می شود و مردم به امیر محتاج هستند و قطعاً امیر زمانی که حضور داشته باشد امارتی تشکیل می دهد و مردم تحت زعامت او زندگی می کنند.

به همین مضمون از طرق دیگر نیز همین مساله بیان شده است. از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و امام صادق علیه السلام نیز چنین مضمونی نقل شده است و فقط مختص به امیرمومنان علیه السلام نیست یا این که صرفاً در یک جا فرموده باشند.

احتیاج به امیر در لسان روایات

در مصنف ابن ابی شیبة همان کلام آمده است و این غیر از نقل سید رضی در نهج البلاغه است و به سند خودش از ابن ابی البختری نقل می کند. «دخل رجل المسجد فقال لا حکم الا لله، فقال علیٌ لا حکم الا لله إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذینَ لا یُوقِنُون‏. ما تدرون ما یقول هولاء بل یقولون ما أمارة الا لله... أیها الناس لا یصلحهم الا أمیر برٌّ او فاجر...فما بال الفاجر... » شخصی از خوارج وارد مسجد کوفه شد و شعار لا حکم الا لله سرداد. بعد این آیه که خطاب به پیامبر و مومنین است را قرائت فرمود. وقتی دیدی اشخاصی که به خدا و رسول ایمان ندارند و تندروی می کنند سبب ضعف تو نشود و تو با قدرت و قوت مشغول کارهای خود باش. این ها می گویند امیری جزء خدا نیست و مرادشان حکم الهی نیست. این مساله غلط است و مردم امیری از جنس خودشان می خواهند. هیچ راهی به جزء امیر برای تدبیر و اصلاح امور مردم نیست.

در اینجا زمانی که حضرت فرمودند باید امیر صالح یا فاجری برای مردم باشد، قبول کردند که اگر امیر خوبی باشد ما قبول داریم اما چرا فاجر گفتید؟

حضرت برکات وجود امیر خوب و بد را برای مردم بیان کردند. اگر امیری صالح باشد شخص نیکوکار به عبادت خود می پردازد و با افراد فاجر نیز کسی کاری ندارد و به او مهلت داده می شود. در قرآن نیز آمده است: «إِنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهین‏»[1] این مهلت برای این است که کارهای زشتشان را ادامه دهند و این برایشان مهلت خوبی نیست. خداوند اجلش را در زمان مقدر خودش می رساند.

وجود امیر مانع هرج و مرج

اگر هرج و مرج باشد و قتل و غارت صورت گیرد دیگر اجلها موقت است و اگر مردم در امن و آسایش باشند اجل حتمی در زمان خودش می رسد. اگر امیر فاجر باشد راهها را امن می کند و بازارها رواج دارد و مردم مشغول خرید و فروش هستند. اگر درآمد و غنائمی باشد بین مردم تقسیم می کند. اگر دشمن حمله کند همان امیر فاجر جلوی تعدی دشمن را می گیرد. امیرفاجر نیز می تواند حق ضعیف را از قوی بستاند. این روایت در کنزالعمال که از کتب عامه است از امیرمومنان علیه السلام نقل شده است.

کلامی نیز از مبرد در کامل بیان شده است. «لما سمع علیٌ ندائهم لا حکم الا لله، قال کلمةٌ عادلة یراد بها جور إنما یقولون لا إمارة و لابد من إمارة برّ او فاجرَ» مردم ناچار هستند امیر بر یا فاجر داشته باشند.

روایتی از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است که بودن امیر فاجر را بهتر از نداشتن امیر دانسته اند. «إنّ اللَّه لیؤیّد هذا الدّین بالرجل الفاجر» ابن میثم در شرح نهج البلاغه این روایت را از پیامبر نقل می کند. پس خداوند دین خود و اصلاح امور مردم را به دست شخص فاسق یا فاجر انجام می دهد. در یک مقطع زمانی ممکن است چنین شخصی بتواند دین الهی را نصرت کند.

سوال: مشکل خوارج یا امیرمومنان علیه السلام در فرایند است یا این که در مصداق با حضرت مشکل دارند؟

پاسخ: آنان در فرایند مشکل دارند زیرا می گویند خدا باید حاکم باشد. خود آنان نیز امیر داشتند منتهی این جمله لا حکم الا لله را اشتباه معنا می کردند زیرا می خواستند زیر بار امارت امیرمومنان علیه السلام نروند.

سوال: همین سازکاری که برای حضرت امیر بود برای عمر و ابوبکر نیز بوده است و خوارج مخالفتی نکردند؟

پاسخ: آری، همین که حضرت می فرمایند امیر برکات دارد، در جایی که فرد ناصالح و فاجری امیر باشد، ثمرات خودش را دارد و مردم در آسایش و امنیت زندگی می کنند و حقوق مردم تضییع نمی شود.

روایت کنز العمال

روایت دیگر از کلمات پیامبر صلی الله علیه و آله از ابن مسعود در کنزالعمال نقل می شود. «لابد للناس من إمارة برّ او فاجره أما البرّ فتعدل فی القسم اما الفاجرة فیبتلی فیه المومن و الإمارة خیرٌ من الهرج قیل یا رسول الله و من هرج، قال القتل و الکذب»[2] مردم به امیر نیازمند هستند چه صالح و چه فاجر باشد. اگر امیر صالح باشد پس عادلانه حکم می کند ولی اگر امیر فاجر باشد مومن مورد ابتلا قرار می گیرد ولی امارت بهتر از هرج و مرج است. از حضرت سوال شد که هرج چیست؟ ایشان فرمودند: قتل و دروغ.

پس اگر امیر فاجر نیز باشد برکاتی دارد که مانع از هرج و مرج، قتل و غارت و غیره می شود. بنابراین این کلام از امیرمومنان علیه السلام به طرق مختلف و از پیامبر نیز نقل شده است.

در تحف العقول از امام صادق علیه السلام روایت دیگری به همین مضمون نقل شد است: «لَا یَسْتَغْنِی أَهْلُ کُلِّ بَلَدٍ عَنْ ثَلَاثَةٍ یَفْزَعُ إِلَیْهِمْ فِی أَمْرِ دُنْیَاهُمْ وَ آخِرَتِهِمْ فَإِنْ عَدِمُوا ذَلِکَ کَانُوا هَمَجاً فَقِیهٍ عَالِمٍ وَرَعٍ وَ أَمِیرٍ خَیِّرٍ مُطَاعٍ وَ طَبِیبٍ بَصِیرٍ ثِقَةٍ ...» هر جمعیتی باید سه چیز در بین خودشان داشته باشند تا مردم در امر دنیا و آخرت بدان پناه ببرند و اگر این سه چیز بین مردم نباشد مردم پست و نادان هستند.

1-   فقیهی عالم و پرهیزگار نیاز دارند تا احکام و امور دینی و دنیوی را از او سوال کنند.

2-   امیر خوب و خیری که دارای نفوذ کلمه باشد.

3-   طبیبی که مردم در امراضشان به ایشان مراجعه کنند.

این روایت کلیت روایات سابق را ندارد ولی امام صادق علیه السلام شرائط جامعه اسلامی را بیان می کنند و مرادشان امیر مسلمان است. امام صادق علیه السلام در صدد بیان احکام شرعی است.

در زمان حضور امام، غیر از امام نمی تواند امیر باشد و حق امام معصوم است اما اگر در زمان حضور امام معصوم علیه السلام نباشد هیچ شخصی غیر از ولی فقیه مستحق این جایگاه نیست. این مربوط به شرائط خاصی است اما در صدد اثبات این هستیم که وجود حکومت و امیر در هر عصری لازم است منتهی زمانی که می خواهیم امیر قرار دهیم باید شخصی انتخاب شود که جانشین امام معصوم باشد و حق رهبری داشته باشد که نیازمند فرد صالحی هستیم و ادله ولایت فقیه در اینجا بیان می شود. پس از اصل کلی این گونه استفاده می شود که در این عصر نیز باید حکومت داشته باشیم اما گاهی حکومت غصبی و جاعلانه است و مردم قدرتی ندارند اما زمانی که می خواهیم حکومت تشکیل دهیم باید حکومت اسلامی باشد.

روایت دیگری نیز در جلسه آتی بیان خواهیم کرد./926

تقریر: محسن جوادی صدر

پی نوشت:

[1] . سوره مبارکه آل عمران آیه 178

[2] . کنزالعمال ج 6 ص 39

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۷ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۵:۳۷
طلوع افتاب
۰۶:۱۰:۴۳
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۵۵:۴۶
اذان مغرب
۲۰:۱۴:۰۲